سوغاتی های باباعلی و عزیز ازمشهد
سوغاتی پدرجون و مادرجون از قشم
سوغاتی های باباعلی و عزیز از کربلا
سوغاتی خاله مریم و شوهرخاله احسان
سلام عسل مامان خوبی پسرم؟ خاله مریم و شوهرخاله احسان چند ماه پیش رفته بودن قم و برای پسر گلم یه سوغاتی نازززز خریدن دست گل شون درد نکنه ...
نویسنده :
مامان وبابا
16:44
هفت سین 95
سلام مامانی ما خیلی چشم انتظارتیم اینم از سفره هفت سین ما ...
نویسنده :
مامان وبابا
0:52
خرید قبل از عید برای پسر گلم
چند روز قبل از عید من و بابایی و مادرجون و پدرجون این وسایل و برای پسر گلم خریدیم دست پدر جون و مادر جون درد نکنه....... ...
نویسنده :
مامان وبابا
0:34
حرفای مامانی
سلام عزیز دل مامان سال نو مبارککککککک امیر علی گلم الان که دارم اینا رو برات مینویسم 3 فروردین 95 هست وحدودا 1 ماه دیگه میایی پیش من و بابایی... منو بابایی خیلی چشم انتظارتیم و خیلی خیلی دوستت داریم ...
نویسنده :
مامان وبابا
22:44
داستان من و بابایی و پسر گلم
سلام پسر گلم.. خوبی مامانییییی؟؟؟ من و بابایی 25 خرداد 1391 با هم نامزد کردیم حدود 2سال نامزد بودیم و 2 ابان 1393 عروسی کردیم.... روز بعد از عروسیمون من و بابایی عازم سفر به مشهد شدیم و پابوس اقا رفتیم . راستی یه لباس نوزادی هم برای نی نی اینده مون خریدیم یهوییییییییی 22 شهریور 1394 فهمیدیم که خدا داره یه نی نی ناز بهمون هدیه میده 15 اذر 94 خانم دکتر بهمون گفت که نی نی شما پسره و وزنش 201 گرم هست منو بابایی هم خیلییییییی خوشحال شدیم.....و خیلی چشم انتظارتیم سونوگرافی که 26 بهم...
نویسنده :
مامان وبابا
18:21